محتوای وبلاگ

میکروتروماها

چرا اکثر افراد به طور مزمن احساس غم، فرسودگی، اضطراب و افسردگی میکنند حتی زمانی که هیچ دلیل موجهی برای این احساسها وجود ندارد؟ چرا بسیاری از تعاملات معمولی با دیگران احساس دلزدگی یا تهی بودن به ما میدهد؟ زیرا بسیاری از نشانه هایی که ما را از نظر هیجانی ناراحت میکنند با چشم غیر مسلح قابل رؤیت نیستند، آنها چیزهایی هستند که من اسم آنها را «میکروتروما» (ریزآسیب) مینامم. این میکروتروماها الگوهای مضر ریزی هستند که با یکدیگر ارتباط دارند و به نظر میرسد ضرری ندارند و از این رو توجهی به آنها نمیشود. ولی این سوءتدبیر در طول زمان شکل گرفته است و میتواند حس خودکارآمدی ما را تحلیل برد، اضطراب ما را افزایش دهد و ظرفیت ما برای روابط سالم را به خطر بیاندازد.

هنگامی که به سردی با شما برخورد میشود یا وقتی کسی به روشی نامناسب به شما نزدیک میشود، یک لحظه­ی میکروترومایی را تجربه میکنید. مثال دیگر میتواند زمانی باشد که کسی به طور ناگهانی به شما تعرض میکند در حالی که هرگونه نیت منفی را انکار میکند.

تجمیع میکروتروماها میتواند در طول کودکی یا بزرگسالی اتفاق بیفتد و ممکن است در محیط خانواده، مدرسه یا محل کار روی دهد. از آنجایی که این لحظات آسیب زا در روابط مهم واقع میشوند تمایل داریم آنها را انکار کنیم تا از کشتی منطق بیرون نیفتیم. ولی با این کار خودمان را در مهلکه قرار میدهیم چرا که این مسائل به طور جدی کارکرد سازنده ما را تحلیل میبرند.

در کتاب «میکروتروما: درک روان تحلیلی از آسیب روحی تجمیعی»، هفت الگوی میکرو تروما را مشخص نموده ام. هر الگو شامل مدل خاصی از هیجانهای منفی نظیر خشم، حسادت، بی تفاوتی، اضطراب و شرم است. در هر یک از الگوها، شخصی که آسیب میزند اغلب فرد را خنثی میسازد. گاهی اوقات آسیب رسانها نسبت به کاری که انجام میدهند آگاهند ولی بعضی وقتها هم از میزان آسیب رفتار خود مطلع نیستند.

یک مثال

یک مادربزرگ به نوه پسر کوچکش میگوید «آه، دلبندم، اون پالتوی پدرت خیلی بهت میاد، حتی خیلی بیشتر از پدرت!»

به آخرین جمله ی توجه کنید- «خیلی بهتر از پدرت» مرد جوان در آن واحد به خود میبالد و هم خجالت میکشد. کاری از دست او برنمی آید ولی متوجه تعریف و سرزنشی که از پدرش- که در اتاق بغلی است و به راحتی سخنان مادربزرگ را میشوند- میشود.

در جلسه روان تحلیلی مشخص شد که این مرد جوان از مورد ستایش قرار گرفتن عضلاتش به خود میبالید، از برتری کوچکش نسبت به پدر راضی بود و از این که نسبت به پدرش برتر بود در آن واحد هم احساس گناه میکرد و هم لذت میبرد. ولی سپس او یک فکر دیگر داشت: اگر پدربزرگش به ظاهر پسر خودش پشت سر خود او هتاکی میکرد، مادربزرگ چه چیزی میگفت، وقتی که نوه اش نمیشنید؟ در لحن آشنای او چقدر محبت و عشق نهفته بود؟

مسمومیت موجود در این نعریف به راحتی مغفول میشود یا کلا شناسایی نمیگردد. و اگر تنها گهگاه اتفاق بیفتد، هیچ مشکلی ایجاد نمیکند. اما تجمیع این نوع از نظرات از سوی مادربزرگ یا دیگر اعضای خانواده ممکن است منجر به تحلیل رفتن اشتیاق این مرد جوان به بزرگتر شدن بشود. این مسئله میتواند حس گناهی را ایجاد کند به این معنی که بالغ شدن او به بهای ایجاد عدم تعادل در خانواده خواهد شد.

چرخه میکرو تروما

زمانی که توسط رفتار مضر دیگری آسیب میبینیم، تاثیر کامل آن را به ندرت به صورت آگاهانه میپذیریم. و اغلب از خودمان در چنین مواردی مراقبت نمیکنیم یا گامهای ترمیمی برای تخفیف آسیب یا محافظت در برابر تکرار مجدد آنها برنمیداریم. زمانی که خودمان به خودمان ضربه میزنیم اغلب نسبت به تاثیرات زیان آور آن ناآگاهیم. زیرا بخش عمده ای از آن به صورت ناهشیار روی میدهد و به طور مستقیم مشخص نمیگردد، نتیجه چرخه ای معیوب است که در آن فرد پشت سر هم از خودش ضربه میخورد، به سرعت خود را مجازات میکنیم و این مسئله الی الابد ادامه مییابد.

بررسی تمایلات میکروترومایی

زمانی که فرد پذیرفت که به شکل میکروترومایی رفتار میکند یا با او رفتار میشود، فرصتی وجود دارد تا درباره ی انگیزهای ناهشیار ممکن زیرین رفتار فکر کند. به عنوان یک آسیب رسان از این رفتار استفاده میکنم زیرا اگر مستقیمتر از این رفتار کنم خیلی مضطرب میشوم؟ یا به خاطر این است که نسبت به دیگری حسادت میکنم یا خشمگین هستم؟

به عنوتن یک قربانی آیا من به طور ناخودآگاه با سوءرفتار دیگری نسبت به خودم همراهی میکنم؟ آیا برایم ممکن است که خلاف معمول رفتار کنم و واکنشی مخرب از خود نشان دهم؟ بررسی رفتارها و احساسهای خودمان بسیار مفید میتواند باشد. یک رواندرمانگر حساس میتواند حمایت و راهنمایی لازم را همراه با مشخص کردن تمایلات ناسالم ارائه کند. درک الگوهای میکروترومایی میتواند در کاهش احساسات مشکل دار فرد کمک کند و به رشد هیجانی وی کمک نماید.

منبع: WWW.PSYCHOLOGYTODAY.COM
حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب شناسی زیر بلامانع است:
مارگارت کراستنوپول. (۱۳۹۴). میکرو تروماها، حامد احمدی (مترجم). برگرفته در روز ؟؟ سال ؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره روشنا www.roshanamr.ir

[۱] “Micro-traumas” Can Undermine Our Emotional Health

[۲] Margaret Crastnopo

افزودن دیدگاه جدید

Filtered HTML

  • نشانی‌های وب و پست الکترونیکی به صورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • تگ‌های HTML مجاز: <a> <em> <strong> <cite> <blockquote> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی‌های وب و پست الکترونیکی به صورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.