محتوای وبلاگ

چهار راه برای حل تعارض در رابطه‌ی والد_کودک

ابزار قدرتمند جدید برای بهبود رابطه با کودکانتان
هر والدی با این مراسم شبانه آشناست: هر شب برای کودکتان یک داستان قبل از خواب می‌خوانید، سپس با طوفانی از " نمی‌خواهم به تخت خواب بروم!!! " مواجه می‌شوید. همه ما والدین با این مصیبت مواجه هستیم، تا زمانی که آخرین قطرات صبرمان نیز سرریز شده و کودکانمان را با یک رفتار و یا چند کلمه نه چندان مهربانانه پذیرایی می‌کنیم. سرانجام کودکمان به خواب می‌رود اما ما بیدار می‌مانیم، درباره‌ی کارمان و یا حرف‌هایی که زدیم و بعضاً به این‌که ما بدترین پدر و مادر روی زمین هستیم، فکر می‌کنیم.
اما این‌طور نیست. در حقیقت هر والد و کودکی دچار تعارض می‌شوند و ابزارهای جدید با کفایتی وجود دارند که روش‌های مفیدی را برای مواجه شدن با آن ارائه می‌دهند. بنابراین شما چه با کودک پنج ساله‌تان بر سر زمان خوابیدن بحث می‌کنید، چه با نوجوانتان بر سر مدت زمان تلویزیون دیدن، چهار راه حل حیاتی در ادامه ارائه می‌شود.
۱. به حالت سرگیجه دچار نشوید:
شاید هیچ رابطه‌ی دیگری در جهان به اندازه‌ی رابطه‌ی والد-کودک عمیق نباشد، بنابراین وقتی که تعارض تشدید می‌شود، شما نباید اجازه دهید که این احساسات عمیق کاملاً تا حدی که شما بر هیچ چیز دیگری در زندگی نتوانید فکر کنید، بر شما مسلط شوند. من این وضعیت را "سرگیجه" می‌نامم. چراکه شما فکر می‌کنید که دنیا دارد بدون هیچ کنترلی دور شما می‌چرخد. هر زمان که شما تلاش می‌کنید تا تمرکز خود را به دست بیاورید، کودک خواسته‌ی دیگری را برای شما مطرح می‌کند و یا مشتی را حواله‌ی همشیر خود کرده و شما را یک گام در سرگیجه عاطفی‌تان به پی می‌برد.
بهترین راه برای رها شدن از این سرگیجه این است که اصلاً در آن گرفتار نشوید، هر زمان تنش‌ تشدید می‌شود از خود این سؤال حیاتی را بپرسید که "آیا من واقعاً می‌خواهم در این تعارض گیر بیافتم؟" معمولاً جواب "خیر" خواهد بود. بنابراین لحظه‌ای صبر کنید تا چشم‌انداز خود را دوباره بازسازی کنید. یک نفس عمیق بکشید و خود را در یک ساعت بعد تصور کنید که روی تخت خود در حال استراحت هستید و کتاب می‌خوانید. خودتان را در حالی که روی کره‌ی ماه هستید و دارید به این بحث نگاه می‌کنید تصور کنید. آیا واقعاً ارزشش را دارد که بر سر زمان خواب کودکتان انقدر عصبی شوید؟ قطعاً خیر.
۲. به نگرانی‌های کودک خود توجه کنید.
ما والدین معمولاً گرایش داریم تا فکر کنیم که پاسخ درست تمام سؤالات را می‌دانیم. خصوصاً زمانی که مشغول جر و بحث با کودکمان هستیم. اما این موضوع که ما در این رابطه اقتدار داریم به این معنا نیست که هیچ حقیقتی در چشم‌انداز کودکانمان وجود ندارد. معولاً کودکان انگیزه‎های منطقی برای رفتار خود دارند اما برای بررسی، شنیدن و فهم آن‌ها به زمان نیاز است. زمانی که کودک ده ساله‌ی شما فریاد می‌زند که رفتار شما منصفانه نیست فقط از رفتار خود دفاع نکنید. از او بپرسید که چرا این‌گونه فکر می‌کند. او ممکن است از تساهلی که شما به برادر کوچک‌ترش نشان می‌دهید حسادت کند و یا ممکن است در حال جلب توجه باشد.
۳. به کودکتان مقداری خود آیینی بدهید.
تصور کنید که کودک بودن چه حس ناتوانی را با خود به همراه دارد.. والدینتان به شما می‌گویند که چه زمانی از خواب بیدار شوید، چه چیزی بخورید، کی بخوابید و حتی چگونه صحبت کنید. جای تعجب نیست که کودکان مقداری آزادی نیاز دارند تا سرنوشت خود را رقم بزنند. حتی کودک چهارساله‌ام لیام شدیداً بداخلاق می‌شود اگر من برایش دسرش را انتخاب کنم. او می‌گوید: بابا خودم می‌خوام انتخاب کنم! بنابراین اگر کودک شما از شما خواست تا نیم ساعت بیشتر بیدار بماند بی‌مهابا مخالفت نکنید از او دلیل این خواسته را بپرسید. به او انتخابی بدهید: "اگر بخوای امشب بیشتر بیدار بمونی باید فردا زودتر به تختخواب بری کدوم را انتخاب می‌کنی؟"
۴. در برابر اجبار به تکرار مقاومت کنید.
الگوهای تعارض را که شما به تکرار آن گرایش دارید شناسایی کنید. یکی از همین الگوها را من در خانواده‌ی خودم با کودک ده‌ساله‌ام نوا پیدا کردم. زمانی که او شروع می‌کرد تا همشیرهایش را اذیت کند من سریعاً با این کلمات جلو می‌آمدم: نوا... بسه! او به این کلمات بی‌اعتنا بوده و بر رفتار خود اصرار می‌ورزید و بر اقتدار من خدشه وارد کرده و جایگاه خود را نزد همشیرانش با این کار ارتقاء می‌بخشید. من نیز بیش از این بر جایگاه خود اصرار می‌ورزیدم و تأکید می‌کردم که او بس کند. بنابراین پایان ماجرا در یک تقابل کلامی اجتناب‌ناپذیر بود.
رابطه‌ی ما به تکرار این تقابل محکوم نبود. راه حل عبارت است از تشخیص الگوی ناکارآمد و تلاش برای تغییر یک یا دو چیز در این فرایند. در رابطه‌ی من با نوا من به فهم الگوی معمولی تقابل مشترکمان آگاه شدم و تلاش کردم الگوی رفتار خودم را تغییر دهم. در نوبت بعد که نوا برادرهایش را اذیت کرد من جلو آمدم و خواستم تا بس کند. او اعتنا نکرد اما به جای این‌که خواسته خود را شدیدتر مطرح کنم از او خواستم تا نظرش را درباره‌ی مواجهه با این مسئله عنوان کند. او در حالی که به نظر می‌آمد که او خلع سلاح شده است، به من گفت که برادران کوچک‌ترش به فضای او روی کاناپه وارد شده‌اند. نوا برای اولین بر سر این مسئله حرف می‌زد، می‌شنید و ارتباط فعال برقرار می‌کرد. با درخواست از نوا برای دادن پیشنهادی برای برخورد با این مسئله من هر دومان را از آن الگوی تکرار شونده خارج کرده و فضایی را برای یک گفت و گوی پویا در این مورد ایجاد کردم.
از امروز شروع کنید و هر روز ادامه دهید
هم‌اکنون که من این مقاله را می‌نویسم، من درمی‌یابم که این پیشنهادات همان‌قدر که برای مخاطب نوشته شده برای خودم هم اهمیت دارد. پسران من هر سه دوست داشتنی و زیبا هستند اما مطمئناً صبر و تحمل پدرشان را به صورت روزانه آزمون می‌کنند. الگوهای تعارض بسیار سخت تغییر می‌کنند اما تلاش آگاهانه، می‌توان از افتادن در دام سرگیجه، تکرار اجباری، و دعواهای همیشگی خلاص شد. از لحظه‌ای که شروع کنید، درمی‌یابید که دعواهای شما، بیشتر قابل کنترل و مدیریت شده و روابطتان بیش از پیش ساختارمند می‌شود. با تلاش بسیار شما می‌توانید در هنر فاخر حل تعارضات در طی رشد و تحول کودک توانا شوید.
دکتر دنیل شاپیرو استادیار در رشته روانشناسی دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد.
منبع : Psychology today

ترجمه : سید شهاب الدین ارفعی مقدم، دانشجوی دکترای روانشناسی
 

افزودن دیدگاه جدید

Filtered HTML

  • نشانی‌های وب و پست الکترونیکی به صورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • تگ‌های HTML مجاز: <a> <em> <strong> <cite> <blockquote> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی‌های وب و پست الکترونیکی به صورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.